فایده تعهد درروابط زناشویی
پیمان زناشویی یکی از مقدس ترین پیمان ها ست و تعهد به پیمان ازمسائلی است که در دین ما به آن تاکید شده است.در این مقاله چندفایده از فواید داشتن تعهد به همسر را بررسی می کنیم.
- تعهد به رابطهی شما، هدفمندی میبخشد:
یک رابطهی بدون تعهد ، مانند قایقی بدون سکان در اقیانوس است. چنین قایقی هیچ گونه اختیاری از خود ندارد که جهت و هدف خاصی را دنبال کند و در معرض وزش هر جریان بادی (موافق یا مخالف) خواهد بود. تعهد ، به رابطهی شما، جهت و سمت میدهد و سبب میشود که رابطه به جلو برود نه آنکه بیهدف، دور خودش بگردد.
- تعهد باعث میشود در رابطه، از خود مایه بگذارید:
تفاوت یک رابطهی بدون تعهد و یک رابطهی با تعهد مانند تفاوت بین اجاره کردن یک خانه و خریدن آن خانه است. اغلب مردم توجه کمتری به آپارتمان یا خانهای که مال خودشان نیست، دارند اما به محض اینکه اولین خانهشان را خریداری میکنند ، همه چیز تغییر خواهد کرد بهطوری که چشمشان روی دیوارهایشان، هر لکه و خرابی را میبیند. چهارچشمی کودکان و دوستانشان را میپایند تا مبادا چیزی را بریزند و یا بشکنند و به «ملک» گران بهای آنان صدمهای بزنند!
وقتی تمام و کمال به کسی که به او علاقهمندید، متعهد میشوید، رفتار متفاوتی را پیشه خواهید کرد چرا که حالا قسمت بیشتری از وجودتان را در او سرمایهگذاری کردهاید. این حالت، به رابطهی شما اجازه میدهد که رشد کند و در جهانی که هرگز بدون تعهد امکان نداشت، شکوفا شود.
هنگامی که به رابطهای متعهد میشوید ، توجه و انرژی خود را به طرز عمیقتری در آن سرمایهگذاری میکنید زیرا اکنون نسبت به این رابطه، احساس مالکیت دارید.
- تعهد باعث امنیت روحی در شما میشود:
آیا میتوانید تصور کنید که آپارتمان، خانه و یا یک دفتر کار را بدون اجارهنامه، اجاره کنید؟ هر لحظه صاحبخانه یا صاحب ملک، این حق را دارد که شما را بیرون کند. تصور کنید چه تنش و اضطرابی خواهید داشت وقتی بفهمید نامزدتان چندان به شما متعهد و پایبند نبوده است. رابطههایی که فاقد هر گونه تعهدی هستند، همواره چنین تنشهای پنهانی را در خود خواهند داشت بدون تعهد، احساس ناامنی خواهید داشت که نگرانی و تشویشی ناخودآگاه را در شما تولید خواهد کرد.
تعهد به شخصی لایق، شما را از لحاظ احساسی، آزاد میکند.
- تعهد آزادی میآورد:
بعضی از مردم، تداعی معانی مثبتی با کلمهی «تعهد» ندارند. برخی از مردان در مقابل تعهد دادن، مقاومت میورزند چرا که آن از معادل محرومیت و اسارت میدانند در حالی که تعهد، تاثیری بسیار متفاوت دارد. تعهد، از هرز رفتن انرژی در جهات دیگر، جلوگیری میکند و به شما این امکان را میدهد که انرژیتان را تنها بر روی یک نفر متمرکز کنید. آزاد هستید تا خود را غرق رابطهتان کنید. عشق بورزید، آن هم تمام و کمال و بیهیچ محدویتی، تعهد باعث میشود تا خود را رها کنید و تسلیم شوید، آن هم به کسی که لیاقتش را دارد.
عشق كامل را دارای سه جزء واضح توصیف كرده است:
1ـ صمیمیت یا احساس عاطفی نزدیك بودن به فرد دیگر و سهیم كردن وی در احساسات و افكار خصوصی خود
2ـ دلباختگی (Passionate)یا انتظارات جنسی
3ـ تصمیم و تعهد، یعنی فرد تصمیم داشته باشد به عشق پایبند بماند و متعهد به نگهداری ارتباط در هر شرایطی باشد. وی عشق را به عنوان یك مثلث، مفهوم سازی كرده است. هر قله بیانگر یكی از اجزای عشق است. عشقی كه در آن هر سه جزء در تعادل مساوی هستند به شكل یك مثلث با سه ضلع مساوی نشان داده شده است. اگر هر یك از زوجین سطوح همسانی از دلباختگی، صمیمیت و تعهد را نشان دهند، آنها در این ابعاد یكسان هستند. وقتی زوجین در این ابعاد همسان نباشند. ارتباط در معرض زوال است
شكل 1 ـ زمانی زوجین با یكدیگر همسان هستند كه سطوح نسبتا یكسانی از نظر دلباختگی، صمیمیت و تعهد داشته باشند
الف) همسان سازی كاملا موثر ب ) همسان سازی خوب، زوجین در سه جزء تا حدی مشابه هستند.
ج) غیرهمسان، تفاوت های شدید بین زوجین در سه جزء وجود دارد.
به طور مثال وقتی یكی از زوجین انتظارات جنسی بیشتر و یا تعهد طولانی مدت را میخواهد و فرد دیگر مایل به آن نیست این وضعیت پیش میآید. مطابق با مدل استرنبرگ میزان های متفاوت این اجزاء در تركیب با یكدیگر، منجر به ایجاد انواع مختلف ارتباطات بین زوجین، میشود. به طور مثال وقتی رابطه دارای اجزاء دلباختگی و صمیمیت است اما تعهد در آن وجود ندارد تبدیل عشق رویا گونه (Romantic Love) میشود عشق رویا گونه ممكن است بتدریج ضعیف شود و از بین برود یا ممكن است به عشق كامل تبدیل شود و به یك ازدواج پایدار و زندگی مشترك طولانی منجر شود كه هر سه جزء عشق در آن وجود داشته باشد. از طرفی وقتی صمیمیت و تعهد قوی هستند اما دلباختگی وجود ندارد یا كم است این رابطه مثل یك دوستی طولانی مدت است. عشق كامل كه متشكل از هر سه جزء است مطلوب است اما سخت به دست میآید.
برخی از زوجین روابطشان به حدی گسترش مییابد كه خود را “ما” میبینند نه “من“، لوینگر در بیان این احساس عبارت “یكی شدن“ (Mutuality) را بكار میبرد. توسعه این ارتباط دو طرفه، تداوم و تعمیق روابط را بدنبال دارد. در ارتباط احترام آمیز یك تعادل برنامه ریزی شده بین حفظ فردیت (Individuality) و یكی شدن وجود دارد. احساس یكی شدن صحیح و سالم استقلال فردی زوجین را از بین نمیبرد، زوجین در حین ارتباط احترام آمیز و سالم، آزاد هستند تا خودشان باشند و هیچیك سعی نمیكند بر دیگری تسلط یابد یا در شخصیت دیگری غرق شود. در ارتباط غیر صحیح و دچار مشكل، معمولا استقلال فردی یكی از زوجین توسط دیگری پایمال میشود
منبع :
http://www.shirin-site.com
آخرین ارسال های انجمن